بررسی تاثیر پذیری مصطفی طباطبایی از اهل تسنن

سیّد مصطفی حسینی طباطبائی متولد سال 1314 است. او یکی از قرآنیان شیعه است؛ قرآنیان کسانی هستند که به انکار افراطی احادیث می پردازند. وی به نقد برخی مبانی شیعه می پردازند که بیانگر متأثر بودن او از اهل تسنن است. ایشان مسائلی مانند: توسل به اهل بیت& و زیارت اهل بیت& را صحیح نمی داند. برخی اعیاد و مناسبتهای شیعی مانند: تولد و شهادت اهل بیت& را ساخته ی مردم می داند. او فقط عید فطر و عید اضحی(قربان) را عید اسلام می داند. وی به فقه اهل تسنن عمل می کند و برخی کتابهای او در عربستان منتشر شده است و برخی وب سایتها متعلق به عربستان و اهل تسنن به نشر الکترونیکی آثار او می پردازند. همه ی موارد ذکر شده بیانگر تأثیر پذیری مصطفی حسینی طباطبایی از اهل تسنن می باشد.
سید مصطفی حسینی طباطبایی (متولد ۱۳۱۴ شمسی) به عنوان یکی از شخصیتهای جریان «قرآنیان شیعه» شناخته میشود. تحلیل آثار، سخنرانیها و فعالیتهای وی نشاندهنده فاصلهگیری چشمگیر او از مبانی اعتقادی و فقهی رایج در تشیع و تأثیرپذیری عمیق از اهل تسنن است. این تأثیر در دیدگاههای او در رد مفاهیمی چون توسل، زیارت اهل بیت، ولایت تکوینی و برخی شعائر شیعی مانند عزاداریهای خاص و اعیاد مذهبی (غیر از فطر و قربان) به وضوح دیده میشود. رابطه نزدیک وی با ابوالفضل برقعی، عمل به برخی فتاوای فقهی اهل تسنن و انتشار گسترده آثارش در وبسایتهای تبلیغی وهابیت در عربستان سعودی، شواهد اصلی این گرایش فکری هستند. با وجود اینکه طباطبایی خود را «مسلمان آزاداندیش» و علاقهمند به اهل بیت معرفی کرده و از برچسب سنی یا وهابی تبری میجوید، مجموعه آراء و عملکرد وی، او را در مسیری متفاوت از جریان اصلی تشیع قرار داده است.
——————————————————————————–
مقدمه و زندگینامه علمی
سید مصطفی حسینی طباطبایی در سال ۱۳۱۴ شمسی در خانوادهای مذهبی و علمی متولد شد. جد او، سید محمد طباطبایی، از بنیانگذاران نهضت مشروطه و مادرش دختر میرزا احمد آشتیانی بود. او تحصیلات دینی خود را عمدتاً به صورت خصوصی نزد پدربزرگش، میرزا احمد آشتیانی، گذراند و به گفته خود به مقام اجتهاد نائل آمد. در تفسیر قرآن، او شاگرد حاج میرزا یوسف شعار تبریزی، مروج «مستقل بودن قرآن برای فهم»، بود.
طباطبایی هرگز لباس روحانیت بر تن نکرد و در جوانی با شرکت در جلسات بهائیت، به مباحثه با آنان پرداخت و کتابهایی در رد این فرقه نوشت. او از معتقدان به وجوب نماز جمعه در جامعه شیعه بود و از سالها پیش، حتی با حضور دو نفر، به اقامه آن اهتمام داشت و پس از آشنایی با ابوالفضل برقعی، این نماز را به همراه او برگزار میکرد.
بر اساس ادعای وبسایت شخصیاش، طباطبایی در علوم مختلف اسلامی از جمله فلسفه، منطق، اصول فقه، فقه، حدیث، تاریخ و بهویژه تفسیر قرآن تبحر دارد. شعار اصلی او «دعوت به توحید و وحدت» و «مخالفت با سطحینگری و خرافات مذهبی» عنوان شده است.
آثار مکتوب
طباطبایی دارای تألیفات متعددی در قالب کتاب و مقاله است. آثار او طیف وسیعی از موضوعات، از دفاع از اسلام در برابر منتقدان تا نقد مبانی حدیثی و فکری را در بر میگیرد.
فهرست برخی از کتابهای مهم: | عنوان کتاب | موضوع اصلی | | :— | :— | | راهی به سوی وحدت اسلامی | تاکید بر اتحاد مسلمانان ذیل قرآن و سنت پیامبر (ص) | | خیانت در گزارش تاریخ | پاسخی مستدل در سه جلد به کتاب «۲۳ سال» علی دشتی | | دین ستیزی نافرجام | دفاع از اسلام و ادیان الهی در پاسخ به کتاب «تولدی دیگر» شجاعالدین شفا | | نقد آثار خاورشناسان | نقد علمی آثار بیش از بیست خاورشناс مشهور مانند گلدزیهر، هانری کربن و… | | شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر | شرح زندگی، مبارزات و اندیشههای محمد عبده و همکاری او با سید جمالالدین اسدآبادی | | نقد کتب حدیث | نقد برخی احادیث که از نظر نویسنده جعلی هستند | | بررسی آراء اخباری و اصولی | تحقیقی در مورد پیدایش علم اصول و آرای علمای اخباری و اصولی |
موضوعات برخی از مقالات: او مقالات متعددی نوشته که عناوینی چون «بیان حقیقت درباره عزاداریهای نامشروع»، «قرآن بدون حدیث هم قابل فهم است»، «آیا سجده بر غیر زمین جایز است؟» و «فاصلهها را از علی (ع) کم کنیم» نشاندهنده رویکرد انتقادی او به برخی باورها و اعمال رایج است.
رابطه با ابوالفضل برقعی
حسینی طباطبایی از دوستان نزدیک و شاگردان ابوالفضل برقعی، روحانی منتقد شیعه، محسوب میشود. این دو شخصیت بر یکدیگر تأثیر متقابل داشتهاند. طباطبایی با استفاده از امکانات برقعی به طرح دیدگاههای خود میپرداخت و از سوی دیگر، در خروج برقعی از جرگه شیعیان و ورود او به دام سلفیگری سرعت بخشیده است. برقعی در آثار خود از طباطبایی با عناوینی چون «برادر مفضال ما جناب استاد سید مصطفی طباطبایی» یاد کرده است. همچنین، نورالدین چهاردهی از طباطبایی به عنوان «یار غار ابوالفضل برقعی» نام میبرد که «در مراتب دانش، بیش از برقعی رنج برده است.»
موارد نشاندهنده تأثیرپذیری از اهل تسنن
اگرچه طباطبایی در یک فایل تصویری، وهابی بودن خود، برقعی و قلمداران را رد کرده و خود را «مسلمان آزاداندیش و علاقهمند به اهل بیت» معرفی میکند، شواهد متعددی از تأثیرپذیری او از اهل تسنن وجود دارد. این گرایشها در سخنرانیهای شفاهی او شدیدتر از آثار مکتوبش بروز میکند، که به گفته برخی منتقدان، ممکن است به دلیل پرهیز از نقد عالمانه مکتوباتش باشد.
۱. تردید در مبانی شیعی: توسل، زیارت و ولایت تکوینی
طباطبایی هیچگاه به
صراحت برقعی مسائل ولایی را نفی نکرده، اما در آثارش با کنایه به نقد آنها پرداخته است.
* انتقاد از جایگاه امامان: او معتقد است پیشوایان مذهبی در میان ما بیشتر شبیه «انواع ارباب» هستند تا راهنمایان زندگی، و به همین دلیل برای آنان «ولایت تکوینی» و قدرت تصرف در عالم قائل هستیم.
* رد ولایت تکوینی: او اعتقاد به قدرت تأثیر و نفوذ امام در کائنات را مخالف آیاتی از قرآن میداند که قدرت هدایت را منحصراً در دست خدا میداند (مانند آیه ۵۶ سوره قصص).
* رد توسل و کرامات: در یک سخنرانی، شفای فرزندی در مشهد را که به امام رضا (ع) نسبت داده شده بود، «خیال شخص» و «استدراج الهی» میداند و به آیه «ما بکم من نعمة فمن الله» استناد میکند.
* نقد زیارت و ساختن مسجد بر قبور: با استناد به روایاتی نبوی مانند «مرا از آنچه حق من است بالاتر نبرید» و «قبر مرا قبله و مسجد قرار مدهید»، به خدشه در موضوع زیارت میپردازد.
* عبادات مختص خدا: او تاکید میکند که اعمالی چون نماز، قربانی، طواف، عکوف و نذر همگی مختص خداوند است و طواف قبور و نذر برای صاحب قبر را انحراف میداند.
۲. محدود دانستن علم غیب معصومین
طباطبایی با استناد به آیاتی از قرآن که ناآگاهی پیامبرانی چون نوح، ابراهیم و حتی پیامبر اسلام (ص) از برخی امور (مانند منافقان مدینه) را نشان میدهد، نتیجه میگیرد که رسولان الهی در دنیا دانش محدودی داشتهاند. او این آیات محکم را دلیلی بر رد اعتقاد به «حاضر و ناظر بودن انبیاء و اولیاء» و امکان توسل به آنان میداند و معتقد است کسانی که چنین باورهایی دارند، آیات محکم را رها کردهاند. وی همچنین روایاتی مانند «امام هرگاه بخواهد بداند، میداند» را مخالف تاریخ زندگی پیامبر (ص) و جریان وحی میداند.
۳. نقد مراسم عزاداری
یکی از نقاط اختلاف جدی طباطبایی با علمای شیعه، بحث عزاداری است.
* بدعت دانستن سینهزنی و زنجیرزنی: او این اعمال را از مصادیق بدعت در دین میداند که ریشه در فلسفهای غلط دارد؛ فلسفهای که شرط شفاعت امام حسین (ع) را نوحه و گریه بر او میداند.
* مصداق لهو و لعب در دین: در تفسیری از آیه «الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا»، سینهزنی و روضهخوانی را مصداق سرگرمی و بازیچه در دین دانسته است.
* قیاس با اعمال جاهلی: او عزاداریهای امروزی را با اعمال اعراب جاهلیت در زمان مرگ عزیزانشان مقایسه کرده و آن را بدتر میداند و میگوید: «الان که بدتر است! زنجیر میزنند».
* تحریم قمهزنی و زنجیرزنی: در مقالهای با عنوان «بیان حقیقت درباره عزاداریهای نامشروع»، با استناد به قرآن، روایات و اجماع قدمای امامیه، به تحریم این اعمال پرداخته و از سید محسن امین عاملی به دلیل مخالفتش با این اعمال تمجید کرده است.
۴. نفی اعیاد و مناسبتهای شیعی
طباطبایی معتقد است که تنها دو عید اصیل در اسلام وجود دارد: عید فطر و عید اضحی (قربان). او سایر مناسبتهای مذهبی مانند جشنهای ولادت یا مراسم شهادت امامان را «مردمساخته» و خارج از متن دین میداند. وی همچنین از بزرگداشت اربعین انتقاد کرده و معتقد است به جای آن باید به اعیاد اسلامی بها داد.
۵. انکار حجیت امام زمان (عج)
او حجیت فعلی امام زمان (عج) را انکار میکند با این استدلال که اگر حجت خدا غایب باشد، اتمام حجت صورت نمیگیرد و حجت خدا «بالغه» و رسا نخواهد بود. او بدون اشاره به روایات مربوط به نیابت فقها، معتقد است «قرآن و سنت قطعی پیامبر» که در دسترس هستند، حجت بالغه خدا بر مردم میباشند.
۶. عمل به فقه اهل تسنن
به نقل از سید محمدتقی حسینی ورجانی، که سالها با این جریان در ارتباط بوده است:
* وضو: طباطبایی به جای مسح پا در وضو، پای خود را میشست.
* سجده: از مُهر برای سجده استفاده نمیکرد و گاهی روی فرش یا حصیری که زیر پایش پهن میکرد، سجده مینمود.
* نماز: در نمازهای واجب دستباز و در نمازهای مستحبی (بنا بر شنیدهها) دستبسته نماز میخواند.
۷. نشر آثار در رسانههای اهل تسنن و وهابیت
محتوای برخی آثار طباطبایی به گونهای است که شبکهها و سایتهای تبلیغی اهل تسنن و وهابیت از آنها برای تبلیغ افکار خود استفاده میکنند. وبسایت «عقیده» در عربستان سعودی که به ترویج عقاید وهابیت میپردازد، بسیاری از نوشتههای او را بارگذاری کرده است. هرچند طباطبایی در یک ویدئو از این کار ابراز نارضایتی کرده، اما محتوای وهابیپسند آثار او دلیل این امر است، زیرا آثار دیگر علمای شیعه در این سایتها منتشر نمیشود.
نتیجهگیری منبع
بر اساس شواهد متعدد، سید مصطفی حسینی طباطبایی از اهل تسنن تأثیر پذیرفته و از برخی دیدگاههای اصلی شیعه فاصله گرفته است. ارتباط نزدیک او با ابوالفضل برقعی، رد توسل و زیارت، محدود کردن اعیاد اسلامی به فطر و قربان، عمل به فقه اهل تسنن در مواردی چون وضو و عدم استفاده از مهر، و تبلیغ آثار او در وبسایتهای وهابی، همگی نشان دهنده این همسویی فکری است. این مجموعه دلایل، تأثیرپذیری عمیق او از اندیشههای اهل تسنن را تأیید میکند.