پاسخ به شبهات

آیا مردگان صدای ما را می‌شنوند؟

واکاوی حقیقت «سماع موتی» و حیات پس از مرگ از دیدگاه قرآن کریم

یکی از پرسش‌های همیشگی بشر و مباحث مهم اعتقادی، مسئله ارتباط میان زندگان و مردگان است. آیا با مرگ جسم، ارتباط انسان با دنیای بیرون قطع می‌شود؟ آیا سلام دادن به اولیای الهی و اهل قبور، مخاطب قرار دادنِ عدم است یا گفتگو با ارواحی شنوا و آگاه؟
آموزه‌های قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به صراحت بیان می‌کنند که مرگ به معنای نابودی نیست، بلکه دریچه‌ای به سوی جهانی وسیع‌تر است که در آن، ادراک و آگاهی انسان نه تنها از بین نمی‌رود، بلکه قوی‌تر می‌شود. این نوشتار به بررسی دلایل قرآنی و روایی این موضوع می‌پردازد.

۱. ماهیت مرگ: انتقال، نه نابودی
پیش از بررسی شنیدن مردگان، باید نگاه قرآن به مرگ را شناخت. قرآن کریم برای مرگ از واژه «توفّی» استفاده می‌کند (مانند آیه ۴۲ سوره زمر: *اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا*). «توفی» به معنای دریافتِ تمام و کمال یک چیز است. این تعبیر نشان می‌دهد که هنگام مرگ، فرشتگان حقیقت انسان (روح) را به طور کامل دریافت می‌کنند و جسم تنها قالبی است که رها می‌شود. بنابراین، شخصیت و ادراک انسان پس از مرگ باقی است.

 

۲. شواهد قرآنی بر شنیدن و آگاهی مردگان
آیات متعددی در قرآن وجود دارد که اثبات می‌کند مردگان دارای حیات، شعور، گفت‌وگو و حتی آرزو هستند. در ادامه به مهم‌ترین این اسناد اشاره می‌شود:

الف) حیات ویژه و رزق‌خواری شهدا
> «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» (آل‌عمران: ۱۶۹)
(هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.)

این آیه صریح‌ترین دلیل بر بقای روح و حیات برزخی است. ویژگی‌هایی که در ادامه آیه آمده است، مانند «فَرِحِينَ» (شادمان بودن) و «يَسْتَبْشِرُونَ» (بشارت دادن به یکدیگر)، همگی از ویژگی‌های موجودی است که دارای درک، شعور و احساسات است. وقتی شهدا می‌شنوند و می‌بینند، به طریق اولی پیامبران و اولیای الهی که مقامی بالاتر دارند، دارای حیاتی آگاهانه هستند.

ب) سخن گفتن پیامبران با مردگان پس از عذاب
قرآن کریم در گزارش ماجرای اقوام پیشین، صحنه‌هایی را به تصویر می‌کشد که پیامبران با قوم هلاک شده سخن گفته‌اند:

1. حضرت صالح (علی نبینا و آله و علیه السلام) و قوم ثمود:
پس از آنکه زلزله قوم ثمود را فرا گرفت و آن‌ها در خانه‌هایشان بی‌جان افتادند (فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ)، حضرت صالح آن‌ها را مورد خطاب قرار داد:
> «فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي…» (اعراف: ۷۹)
(پس [صالح] از ایشان روی برگرداند و گفت: ای قوم من! به راستی من پیام پروردگارم را به شما رساندم…)
نکته مهم این است که این خطاب پس از هلاکت آن‌ها صورت گرفته است. اگر ارواح آن‌ها شنوا نبودند، سخن گفتن پیامبر خدا با اجساد بی‌جان، کاری لغو و بیهوده می‌نمود که از ساحت نبی الهی به دور است.

2. حضرت شعیب (علی نبینا و آله و علیه السلام) و مردم مدین:
مشابه همین ماجرا برای حضرت شعیب (علی نبینا و آله و علیه السلام) در آیه ۹۳ سوره اعراف نقل شده است که او نیز پس از نزول عذاب، قومش را مخاطب قرار داد و با آنان سخن گفت.

ج) آگاهی و آرزو بلافاصله پس از مرگ
در سوره یس، داستان «مؤمن آل‌یاسین» (حبیب نجار) نقل شده است که به دست قومش کشته شد. قرآن گزارش می‌دهد که او بلافاصله پس از شهادت وارد عالم برزخ شد و سخن گفت:
> «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي…» (یس: ۲۶-۲۷)
(به او گفته شد: وارد بهشت شو! گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند که پروردگارم مرا آمرزید…)

این آیات نشان می‌دهد که او نه تنها زنده است، بلکه به یاد قوم خود در دنیاست و آرزو می‌کند که صدای او را بشنوند و از جایگاهش باخبر شوند. این اوج پیوستگی ادراکی میان عالم برزخ و دنیا را نشان می‌دهد.

د) عذاب صبحگاهی و شامگاهی در برزخ
خداوند درباره فرعونیان می‌فرماید:
> «النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا…» (غافر: ۴۶)
(عذاب آن‌ها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه می‌شوند…)
این عرضه شدن بر آتش پیش از قیامت است (زیرا در ادامه آیه می‌گوید: روزی که قیامت برپا شود، وارد شدیدترین عذاب می‌شوند). درک رنج و عذاب در صبح و شام، نیازمند حیات و شنوایی و بینایی در عالم برزخ است.

 

۳. سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) و روایات اسلامی
علاوه بر آیات قرآن، سیره عملی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز گواه بر این حقیقت است:

* کشتگان بدر: پس از پایان جنگ بدر، پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر سر چاهی که اجساد مشرکان در آن بود ایستادند و تک‌تک آن‌ها را با نام صدا زدند و فرمودند: «آیا آنچه پروردگارتان وعده داده بود را حق یافتید؟ من آنچه پروردگارم وعده داده بود را حق یافتم.» اصحاب پرسیدند: «آیا با اجساد بی‌جان سخن می‌گویید؟» حضرت فرمودند: «شما از آن‌ها شنواتر نیستید، اما آن‌ها توانایی پاسخ گفتن (با زبان دنیوی) را ندارند.» (منابع معتبر شیعه و اهل سنت از جمله صحیح بخاری و مسلم).
* سلام بر اهل قبور: دستور مستحب مؤکد اسلامی است که هنگام ورود به قبرستان بگوییم: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَهْلَ الْقُبُورِ». سلام کردن، نوعی تحیت است که خطاب به شخص حاضر و شنوا گفته می‌شود و اگر مخاطب نشنود، سلام دادن بی‌معناست.

 

۴. پاسخ به یک ابهام: معنای آیاتی که می‌گویند «مردگان نمی‌شنوند»
ممکن است پرسیده شود پس چرا قرآن در آیاتی مانند آیه ۵۲ سوره روم می‌فرماید: *«فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى»* (تو نمی‌توانی مردگان را شنوا کنی)؟

پاسخ این است که با توجه به سیاق آیات و قرائن موجود، منظور از «موتى» در این موارد، مرگِ دل است، نه مرگ جسم.
خداوند در این آیات در حال دلداری دادن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که از ایمان نیاوردن مشرکان لجوج غمگین بود. خداوند می‌فرماید همان‌طور که تو نمی‌توانی سخن حق را به مردگان (که دستشان از عمل کوتاه است) بفهمانی تا ایمان بیاورند، این کافران نیز به دلیل اینکه دل‌هایشان مرده است، سخن تو را نمی‌پذیرند.
اگر این آیات نفی مطلق شنیدن بود، با آیات صریح شهدا و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سخن گفتن با مردگان در تضاد قرار می‌گرفت. در روش تفسیر قرآن به قرآن، آیات متشابه باید در سایه آیات محکم معنا شوند.

 

نتیجه‌گیری

بر اساس منطق روشن قرآن کریم و روایات قطعی، مرگ پایان انسان نیست، بلکه روح آدمی پس از جدایی از بدن، وارد عالم برزخ می‌شود و در آنجا دارای حیاتی آگاهانه، شنوا و بیناست. این حقیقت، مبنای مشروعیت اعمالی چون زیارت قبور، سلام دادن به اولیاء و توسل در فرهنگ اسلامی است؛ چرا که زائر با موجودی زنده، آگاه و مأذون از سوی خداوند سخن می‌گوید، نه با خاک و سنگ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا